پرسش های خوزستانی ها همان نگرانی امنیت، منافع ملی و منابع آب کشور است

ساخت وبلاگ

بحران سال گذشته و ادامه دار ریزگردها و پیامدهای آن در تامین برق و آب و محیط زیست شهروندان استان خوزستان اگرچه رخداد تازه ای نیست و سال هاست که مردم محجوب خوزستان گرفتار آن هستند اما پیامدی که زنگ هشدار را در حکومت به صدا در آورد قطعی تولید نفت بوده است وگرنه این فاجعه برای جامعه خوزستان پدیده نوینی نمی باشد. چرا باید قطع تولید 600 تا 700 هزار بشکه نفت به دلیل افزایش ریزگردها و پیامدهای آن مسئولین مملکتی را تکان داده و بسیج وار در پی حل مشکل کاهش تولید نفت شوند. مگر نه این که در چندین سال گذشته هشدارهای شهروندان و بزرگان منابع آب و محیط زیست که دغدغه تاثیرات انتقال آب و سدسازی های بی رویه و کاهش سهم منابع آب استان خوزستان بر منافع و امنیت ملی را گوشزد کرده اند و متاسفانه گوش شنوایی در تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان مرکز نشین وجود نداشته و این هشدارها را محلی و استانی پنداشته اند.

چرا باید در استان های بالادست رودخانه های کرخه، زهره و جراحی بدون درنظر گرفتن حقابه و سهم های کشاورزان و محیط زیستی تالاب های هورالعظیم و شادگان سدها ساخته شود که تالاب ها و نواحی تاثیرپذیر خشک شده و به کانون های بحران کشور تبدیل گردد؟!!

این پرسش که چرا از استخراج و تولید نفت در استان فقط گرد و غبار حاصل از آن نصیب خوزستانی ها می شود و از این نعمت ملی شده بر استان فقط بلا نازل می شود؟! سوال بر زبان ها جاری است که چرا وزارت نفت در پی ارایه روشی برای استخراج نفت از میادین هورالعظیم بدون خشک کردن و آلودگی هور و هوا نمی باشد؟ اگر نمی توان از دکل های دریایی استفاده کرد حداقل از پژوهشگران و یا مشاوران ذیربط جهت ابداع دکل های ویژه آب های کم عمق حمایت کرده و جهت تلطیف افکار عمومی اطلاع رسانی کنید تا شاید کمی از دغدغه فکری مردم بکاهید.

مطابق قوانین کنواسیون بین المللی رامسر که ایران نیز عضو می باشد نباید قوانینی تصویب گردد که منجر به خشک شدن تالاب ها شود و این در حالی است که عدم پایبندی صنایع به تصفیه پساب های خود در استان را نیز باید اضافه کرد.

اما از سویی دیگر لازم است به ابهامی کلیدی مرتبط با بحران زیستی خوزستان اشاره گردد. مسئولین و نمایندگان استان اصفهان و حتی برخی مقامات مملکتی چند سالی است پس از رو شدن اهداف واقعی طرح های انتقال سرشاخه های کارون فریاد و ناله های کمبود منابع آب شرب در اصفهان را سرکشیده و چنان این نیاز را مصیبت وار تکرار کرده اند که مقامات کشور نیز باورشان شده که نیاز های ادعایی واقعیت است و طرح های انتقال را مشروط به استفاده شرب و بهداشت کرده اند. این چه نیاز شربی است که تمام زمین های سواحل رودخانه زاینده رود به مساحت صدها هزار هکتار به شکلی گسترده و لجام گسیخته هر ساله در حال کشت محصولی غرق آبی به نام برنج می باشد؟! چگونه است استانی که فریاد وامصیبتای آن از بی آبی گوش رسانه های حتی بیگانه را کر کرده به صورت افراطی در حال کشاورزی یک محصول آب بر می باشد و آیا متولیان امر این پهنه های برنج کاری را نمی بینند و یا واقعا عامدانه غافل شده اند. همه این مصارف در حالی است که تصفیه خانه آبفا اصفهان در شهر زاینده رود 12 مترمکعب بر ثانیه برداشت معمول را جهت تصفیه و مصارف شرب و بهداشت دارد و با استناد به گفته های مقامات آبفا اصفهان مشکلی در این زمینه وجود ندارد. و اما کدام منطق احداث سد روی زاینده رود در نزدیکی مبارکه را توجیه می کند که زاینده رود و تالاب گاوخونی را خشک نموده و کانالی با هدف انحراف مسیر طبیعی رودخانه و انتقال آب جهت مصارف صنایع آب بر و مزارع و کشاورزی دیگر نواحی اصفهان ساخته شود.

این مصارف و سومدیریت های منابع آب در حالی است که در بخش عمده حوزه مبدا کارون یعنی خوزستان بیشترین ذینفع طبیعی و تاریخی بوده، کشاورزان از بالا دست تا پایین دست به خصوص حاشیه اروندرود از شوری و کم آبی و پیامدهایی چون از بین رفتن نخیلات و عدم صدور مجوز کاشت متحمل خسارت های سنگین شده اند. آیا بین این دو استان یکی کویری غیرمستعد کشاورزی و دیگری استانی مرزی، حساس و مستعد کشاورزی تعادل حاکمیتی و مدیریتی منابع آب برقرار است؟! مسئولین محترم اگر مدیریت دموکراتیک و یا فدرالی منابع آب را در نظر دارند حداقل این دموکراسی بهره برداری از آب را به خوزستان نیز بدهند تا مبادا در این استان مرزی شاهد هجوم حس واگرایی نسبت به مرکز کشور باشیم. جالب تر این است که اکنون دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل مهاجرفرست ترین استان کشور را خوزستان اعلام نمود و اصفهان را در کنار مشهد و تهران مهاجرپذیرترین شهرها اعلام نمود این به خوبی نشان از توسعه ناپایدار و عدم آمایش ملی(تاکید می شود ملی) سرزمین دارد. مهاجر پذیری و افزایش جمعیت در اصفهان به عنوان مقصد اصلی انتقال آب بین حوضه ای بدون شک ولع و حرص انتقال و تامین نیاز آب مصارف گوناگون را در مسئولان استانی افزایش داده و تلاش همه جانبه می کنند طرح های انتقال از مسیر لابی و نفوذ سیاسی در مرکز به سرانجام برسد در واقع اشتباهات تصمیم گیران سیاسی پیشین در جابجایی صنایع آب بر از سواحل خلیج فارس و توسعه نامتوازن کشاورزی در کویر مرکزی را تکرار کرده و این دور باطل را در مقابل امنیت و منافع ملی قرار می دهند.

اکنون نیز تکرار این مکررات را اعلام کرده که امنیت، منافع و معیشت ملی در گرو تامین منافع خوزستان است و هرگونه سهل انگاری در مدیریت منابع آب و محیط زیست با توجه به شرایط خشکسالی استان خوزستان می تواند ضربات جبران ناپذیری بر کل کشور وارد نماید. لذا ضرورت دارد مدیرانی که در مرکز منافع استانی خویش را بر امنیت ملی ترجیح داده و سابقه نفوذ در تصمیم گیری محفلی و پراشتباه منابع آب و عدم توجه به محیط زیست را در کارنامه خود دارند کنار رفته و همچنین مسئولان دلسوز ملی در برخی مصوبات گذشته منابع آب بازنگری اساسی نمایند تا در مسیر تاریخ بدنامی مدیریتی گریبان آنها را نگیرد.

 نویسنده: داریوش بهمئی دبیر انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان

نوشته شده توسط داریوش بهمئی در 12:3 |  لینک ثابت   • 
بیانیه هشدار انجمن صنفی مهندسان صنعت آب نسبت به ادامه اجرای سد بهشت آباد...
ما را در سایت بیانیه هشدار انجمن صنفی مهندسان صنعت آب نسبت به ادامه اجرای سد بهشت آباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : geopolitic-gis بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 16:22